|
|
به جون خودش کاملا واقعی!!
یه کی از فامیلامون رفت نذری بده یارو بهش گفت خدا قبول کنه........... هول شد گفت چشم حتمأ!!!!!!!
واقعی واقعی
امروز آب گوشت داشتیم من و خواهرم هم سر استخوناش دعوا میکردیم بعد مامانم از تو آشپزخونه داد میزنه میگه :مگه شما سگین که سر استخون دعوا میکنین به اونا دست نزنین ماله باباتونه
تولد دوستمه پشت کامپیوتر نشستم دارم تلفنی باهاش حرف میزنم برگشته میگه سارا رو واسه تولدم دعوت نکردم، بهش میگم چرا؟! اونکه تولدش تورو دانلود کرده بود.. نظرات شما عزیزان: برچسبها: |